گریه میکنم
(محمدنعیم(جوهر (محمدنعیم(جوهر




امشب نه من زروی هوس گریه میکنم
زین بارِ غم به کُنجِ قفس گریه میکنم



یک لحظه بسته نیست زبانِ حکایتم
تا رفتنِ نفس زقفس،گریه میکــنم



آبِ دودیده،جوی روان گشت دربرم
ازبسکه درغمِ همه کس،گریه میکنم



هر روز قیمتِ سرِ من،میشود دوچند
هرچند که زیـاد ه ترزجرس ،گریه میکـنم



مـن سالها به بارگاهِ ذُالجلالِ خویــش
سررابه سجده مانده و،بس گریه میکنم



ازبسکه درفراقِ تو بیتاب گشته ام
تالحظۀ وداعِ نفس،گریه میکنـم



بازازبرای عشقِ کسی د رد یارِغـم
درپیشِ پای نا کس وکس،گریه میکـنم



جوهر)زدردِ مردمِ بیدست وپای خویش)
عُمرم اگررود به حبس،گریه میکنــــم

04.03.2011
آ لمان

July 8th, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان